يك مثنوي زيبا.راس كار منحرفا

يك مثنوي زيبا.راس كار منحرفا

 
سال ها بود تو را می کردم

همه شب تا به سحرگاه دعا

یاد داری که به من می دادی

درس آزادگی و مهر و وفا 

همه کردند چرا ما نکنیم

وصف روی گل زیبای تو را 

تا ته دسته فرو خواهم کرد

خنجر خود به گلوگاه نگاه 

تو اگر خم نشوی تو نرود

قد رعنای تو از این درگاه 

مادرت خوان کرم بود و بداد از پس و پیش

به یتیمان زر و مال و به فقیران بز و میش

یاد داری که تو را شب به سحر می‌کردم

صد دعا از دل مجروح پریشان احوال

وه که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست

کاکل مشک فشان با وزش باد شمال 

عوفی خسته اگر بر تو نهد منع مکن

نام عاشق کشی و شیوه آشوب احوال


نظرات شما عزیزان:

ساحل
ساعت10:03---25 اسفند 1391
سلام از سايت بانمكت خوشم اومد لينكت كردم ممنون ميشم تو هم به من يه سري بزني و منو لينك كني

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: شعرشعر باحالجكجكستونشعر انحرافي
[ پنج شنبه 24 اسفند 1391 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]