چگونه با پیکان قراضه مخ بزنیم ?????

[ شنبه 25 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]

حکایت ماها در اون دنیا

 میگن یه روز جبرئیل میره پیش خدا گلایه میکنه که......

 

اگه میخواید بدونین چی گلایه کرد.برین ادامه!!!!



برچسب‌ها: جکجک باحاللطیفهعکس باحالجککدهجک خفنجک مشتیمطالب طنزطنزانگیزناکجکستونجک قشنگجک توپجک همه جورهلطیفهطنزانگیز

ادامه مطلب
[ جمعه 24 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]

من میدونم آخرش میترشم(خاطرات یه دختر دم بخت!!!)

 من میدونم آخرش میترشم

 
دوشنبه اول مهر
آن روز روز اولی بود كه.....



برید ادامه!!!!!!!!!

 



برچسب‌ها: جکجک باحاللطیفهعکس باحالجککدهجک خفنجک مشتیمطالب طنزطنزانگیزناکجکستونجک قشنگجک توپجک همه جورهلطیفهطنزانگیز

ادامه مطلب
[ چهار شنبه 22 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]

جک های رنگی

یه خسیسه می ره مکانیکی می گه . یک قطره روغن تو موتور یک لیوان آب تو رادیات و یک لیتر بنزین تو باک بیریز. تعمیرکاره می گه لاستیکتم کم باده میخوای توش بگوزم!!

 

 

 

برید ادامه!!!!!!



برچسب‌ها: جکجک باحاللطیفهعکس باحالجککدهجک خفنجک مشتیمطالب طنزطنزانگیزناکجکستونعکس باحالعکس خفنعکس مشتی

ادامه مطلب
[ دو شنبه 20 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]

غلطنامه انگلیسی به فارسی

[ یک شنبه 19 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]

گفت....

   ﭘﯿﺮﻣﺮﺩ ﺑﻪ ﻣﻨﺸﯽ ﺍﺵ ﮔﻔﺖ .....

چی گفت؟!!!نه جدا میخوام بدونم!!!!!!چی گفت؟بی شوخی چی گفت؟



برچسب‌ها: جکجک باحاللطیفهعکس باحالجککدهجک خفنجک مشتیمطالب طنزطنزانگیزناکجکستونعکس باحالعکس خفنعکس مشتی

ادامه مطلب
[ شنبه 18 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]

یه چنتا عکس باحال

[ دو شنبه 13 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]

روزی روزگاری.....

 روزی به رضا شاه خبر دادن.........

 

اگه نمیدونی چی خبر دادن برو ادامه!!!!!!!!!!!



برچسب‌ها: جکجک باحاللطیفهعکس باحالجککدهجک خفنجک مشتیمطالب طنزطنزانگیزناکجکستونعکس باحالعکس خفنعکس مشتی

ادامه مطلب
[ دو شنبه 13 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]

عشق در کشورای مختلف.

 داستا عشق و عاشقی تو کشورا!!!!!!!

 

آمریکا: جیم و فیبی

جیم وقتی شش سالش است عاشق اسپایدرمن شد، وقتی دوازده ساله شد عاشق بت من شد. وقتی هجده ساله شد عاشق آنجلینا جولی شد، وقتی 24 ساله شد مدتی را با گابریلا دختر مکزیکی همکلاسی دانشگاهش گذراند، اما نتوانست عاشقش بشود، چون گابریلا از مسابقات ان بی ای متنفر بود. وقتی سی سالش شد هر روز دنبال پایان نامه اش دانشگاهش بود و به همین دلیل با فیبی کتابدار دانشکده دوست شد. بعد از پنج سال که با هم زندگی کردند فیبی ترکش کرد، چون از این زندگی خسته شده بود. جیم تازه احساس می کرد که عاشق فیبی شده است، شب از دوری فیبی شدیدا افسرده شد و مست کرد و به خانه آمد. وقتی وارد خانه شد، دید فیبی بازگشته و جلوی خانه خوابش برده است. آنها با هم ازدواج کردند و در حال حاضر چهار فرزند دارند.......

 

 

 

باقی در ادامه مطلب.



برچسب‌ها: جکجک باحاللطیفهعکس باحالجککدهجک خفنجک مشتیوداستان طنزطنز عشقی

ادامه مطلب
[ دو شنبه 6 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]

عوکوس جالب انگیز ناک

[ دو شنبه 6 خرداد 1392 ] [ ] [ خشایار ]
[ ]
صفحه قبل 1 ... 36 37 38 39 40 ... 50 صفحه بعد
1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30

دریافت کد صفحات وبلاگ برای بلاگفا از کافه وبنیاز